Wednesday, April 25, 2007

فضا متشنج است، گزارش از اصفهان

فضا متشنج است
گزارش از اصفهان

شنبه اول اردیبهشت
اول اردیبهشت اولین روز اجرای طرح مقابله با بدحجابی درشهرهای مختلف از جمله اصفهان بود . نیروهای یگان ویژه ی پلیس در سطح شهر پراکنده بودند و در مسیر خیابان نظر هر 20 یا 30 متر یک اتوموبیل مشکی رنگ گشت ویژه را میتوان دید . به تمام زنانی که روسری های کوتاه و تل مانند به سر داشتند و یا مانتوهای چسبان ، کوتاه و ... تذکر داده می شد و به مراکز نیروی انتظامی برده می شدند و تا تهیه شدن لباس مناسب به وسیله ی خانواده شان آزاد نمی شدند و برایشان پرونده تشکیل می دادند تا در صورت تکرار بدحجابی حکمی سنگینتر را اجرا کنند . همچنین به پسر ها هم برای نوع لباسشان و یا مدل موی سرشان ایراد می گرفتند حتی به بهانه هایی همچون نگذراندن دوره ی سربازی هم ایراد می گرفتند
جمهوری اسلامی سرکوب خود را با شدت بسیار آغاز کرده است . حتی طرح عکس گرفتن از بد حجابان را هم در دستور کارش قرار داده تا هر کسی که 2 بار به این جرم به مراکز نیروی انتظامی رفته است را حکم سنگینتری برایش ببرند
در نوشته های بعدی گزارش های کاملتری رابه اطلاع می رسانیم

یکشنبه دوم اردیبهشت
امشب دومین شب اجرای طرح پلیس مزدور جمهوری اسلامی در جهت ایجاد رعب و وحشت عمومی و فضای خفقان در جامعه است. نیروهای پلیس با ماشینهایشان و بسیجیها با موتورهایشان، تمام خیابانها را اشغال کرده اند و یک حکومت نظامی کامل بر این شهر، حکمفرماست
از یک طرف، مشکلات اقتصادی مردم به صورت روز افزون، زیاد میشود و از طرفی امنیت مردم توسط جمهوری اسلامی؛ مورد تهدید قرار گرفته است. امشب در خیابانهای اصفهان، بیشتر دخترها، مقنعه به سر کرده بودند ولی به عنوان اعتراض، مقنعه ها را طوری سر کرده بودند که موهایشان پیدا باشد. جلوه های اعتراض را همه جا میتوان مشاهده کرد. مغازه داران و کسبه ی داخل پاساژها به حضور و مزاحمت پلیس اعتراض کرده اند. نیروهای پلیس، با تجمع در داخل پاساژها وایجاد هراس باعث کسادی بازار شده اند. نیروهای انتظامی مرتب مردم را مورد تهدید و آزار و اذیت قرار میدهند و برایشان مزاحمت ایجاد مینمایند. جوانها را بازرسی بدنی میکنند و به بدترین و غیرانسانی ترین وجه با آنها برخورد میکنند. از طرفی در گوشه ی استان اصفهان، در حومه و برای مثال در روستایی به نام میرنگان کیلو کیلو، انواع مواد مخدر در سطح وسیعی توزیع میشود. این قسمتی از تجارت جمهوری اسلامیست و به نظر میرسد که پلیس جمهوری اسلامی کاملا به این مسئله بی اعتناست و تمام نیروی خود را صرف گشت زنی در شهر نموده است. حال بر همگان روشن شده که این عملکرد حکومت و پلیس نیروی انتظامی، از سر ضعف و ترس است. فضا بسیار متشنج شده؛ جامعه به زودی همچون انبار باروتی زیر بار فشار، منفجر خواهد شد. همه ی مردم از این همه فشار به تنگ آمده اند و فضا دارد برای یک اعتراض جمعی آماده میشود و جمهوری اسلامی با این اقداماتش، دارد تیشه به ریشه ی خود میزند

Thursday, April 12, 2007

حجاب برگیری کاریترین زخم، برخورد با "بدحجابی"!؟

حجاب برگیری کاریترین زخم
ایمان شیرعلی

جایی لطیفه ای خواندم با این مضمون که روزی شخصی که در خیابان شاهد درگیری جماعتی با هم بوده بی درنگ آخوندی را که اتفاقی از آنجا رد میشده به باد کتک میگیرد . پس از دستگیری دلیل کارش را جویا میشوند و او میگوید: « والله دیدم شلوغ شده , فکر کردم انقلاب شده منم گرفتم اینو زدم
یقینا تک تک ما بارها و بارها سرنگونی رژیم اسلامی را در نظر مجسم کرده ایم. کاری که فکر میکنم خود رژیم بیشتر از همه به آن مشغول است. کسانی که انقلاب 57 را بیاد دارند حتما تصاویری که از آن زمان در خاطرشان نقش بسته مرور و سرنگونی رژیم را با این تصاویر تداعی میکنند. آنهایی هم که مثل من آنروزها اصلا بدنیا هم نیامده بودند از تخیل خود برای مجسم کردن لحظه راحت شدن از شر این زومبی های اسلامی استفاده میکنند. اما تصویری که یقینا در اذهان همه ما مشترک است تصویر رقص و پایکوپی زنانی است که حجابها را پاره کرده به گوشه ای انداخته اند. چه برای آنان که این واقعه را آخرین نشانه ظهور مهدی غایب بدانند و چه برای آنان که یک نفس عمیق کشیده و بلافاصله سوسیالیسم را در جامعه پایه ریزی کنند این تصویر مشترک و اجتناب ناپذیر است
تک تک ما اگر روزی جمعی از دختران را بی حجاب در خیابان ببینیم و آخوندی هم اتفاقا در آن حوالی باشد همان کاری را میکنیم که شخصیت لطیفه ای که گفتم! با این فرق که این عکس العمل نه از روی ساده لوحی که کاملا منطقی خواهد بود! حتی هر بیننده اخبار عصر پنج شنبه ای در اروپا و امریکا و استرلیا و در عربستان و پاکستان و ژاپن با دیدن تصویر زنان بی حجاب در ایران از صفحه تلویزیون یا مانیتور همخانه یا همکارش را صدا میزند که «بدو بیا رژیم ملاها, احمدی نژاد یا اسلامیها در ایران سقوط کرد»
موجودیت رژیم اسلامی و حجاب رابطه مسقیم دارند. هیچیک بدون دیگری لحظه ای دوام نمیآورد!هیچکس قادر به تصور رژیم اسلامی بدون حجاب نیست! باور نمیکنید اما من این را هنگام برگزاری میز کتاب در یکی از شهرهای آلمان از زبان یک آدم خیابان شنیدم ! به سادگی به من گفت
„Wenn ihr wollt dass die Mullahs weg gehen, dann sollen eure Frauen die Kopftücher
weg werfen!“.
« اگر میخواهید ملاها بروند زنان (جامعه) شما باید روسری ها را دور بیاندازند»

رژیم اسلامی امروز ذلیل تر از همیشه است. احمدی نژاد از ابتدا در داخل کشور مضحکمه مردم بود و کسی برایش تره هم خورد نمیکرد! در دانشگاه عکسش را جلوی خودش آتش میزنند و لنگه کفش بسویش پرتاب میکنند! هدف غرب در مترسک ساختن از احمدی نژاد در افکار عمومی جوامع غربی تا اندازه ای و چند صباحی موثر واقع شده بود! روزنامه و مجله ای را پیدا نمیکردی که در مورد اظهار فضل وی نوشته و تحلیلی نداشته باشد ! امروز اما حنایشان اینجا هم دیگر رنگی ندارد!اظهارات او امروز در رسانه های عمومی اروپا به تلاشی برای جلب توجه شخصی تعبیر میشود! دولت احمدی نژاد رسما شکست خورده! سونامی که وعده اش را داده بودند چکه آبی بیش نبود! در ایران تحت حکومت جلادان پلاکاردهای« سوسیالیسم یا بربریت » و « برای رفع تبعیض , سوسیالیسم به پا خیز» بالا رفت و دولت هیچ غلطی نتوانست بکند! سرود انترناسیونال به پای ثابت اعتراض ها تبدیل شده
اینها را گفتم که یک بار دیگر توازن قوا را مرور کرده باشم! حداقل از سال
60
تا بحال چپ هیچگاه به قدرت امروز در جامعه حضور نداشته! دوستان رژیم ضعیف تر اینهاییست که نشان میدهد! این بساط بازخواست ها ودستگیری هایشان را با فوتی میشود به باد سپرد! فوتی که حجاب برگیران نام دارد
هر یک حجاب که برداشته شود کوکتل مولوتفیست به جان رژیم ! حجاب هر زن اگر برداشته شود تیریست به قلب رژیم! تمام زنان جامعه پتانسیل مسلحند! برداشتن حجاب کاریتر از هر زخم به پیکر متعفن رژیم است! من همه جوانان جامعه را دعوت میکنم که به فراخوان سازمان جوانان کمونیست پاسخ مثبت داده با تشکیل گروههای حجاب برگیران زمین را زیر پای رژیم به لرزه درآورند
دختران ! جوانان! شما تنها نیستید ! اکثریت قریب به اتفاق جامعه چه زن و چه مرد از حجاب متنفر است! جمهوری اسلامی بیش از حد تحمل متعفن است و باید سوزاندش! با سوزاندن حجابها شروع کنیم
.................................
برخورد با "بدحجابی"!؟
شادی آبان - اصفهان
به گفته ی رئیس پلبیس تهران از ابتدای اردیبهشت ماه طرحی برای مقابله با بد حجابی به اجرا درخواهد آمد. برخورد با کسانی که لباسهای کوتاه و بدن نما می پوشند و ... همچنین آمار و ارقامی را ارائه داده اند که نشان دهند اکثریت جامعه مخالف بدحجابی هستند و آن را باعث ناامنی در جامعه می دانند
چرا حجاب ؟ چرا مقابله با به اصطلاح بد حجابی ؟ با توجه به آمارهای ارائه شده توسط این رئیس پلیس حدود 90 در صد جامعه مخالف بدحجابی هستند . و باقی هم یا از نظر روانی مشکل دارند و یا هیجان زده هستند و مد گرا و در واقع با کمی تدابیر مقابله با بد حجابی و بیشتر کردن کلاسهای آموزش قرآن و ... مشکل این 10 در صدهم حل می شود
از ابتدای قدرت گیری جمهوری اسلامی با زنان و مسئله ی حجاب برخوردهایی شدید صورت گرفته و با ایجاد رعب و وحشت در جامعه و هر گونه جنایت در این مسیر ، حجاب رابر سر زنان کردند . علاوه بر این در طول 28 سال حکومت ، انواع و اقسام کلاسهای آموزش قرآن و ... چه در مدارس و کودکستان ها ودانشگاه ها به صورت گنجاندن در کتابهای آموزشی و چه در رادیو و تلویزیون و هر گونه ابزار تبلیغات ، سعی در نهادینه کردن عقایدی قرون وسطایی در ذهن مردم کرده اند . در طول این سالها علاوه بر تبلیغات گسترده ، دست به ارعاب زنان در مدارس و در کوچه و خیابان و محل کار و... زده اند . تهدید به اخراج از کار ، اخراج از مدرسه ، زندان ، پرداخت جریمه و در صحبت اخیر رئیس پلیس تهران که زنان بدحجاب را روانی و عقده ای می نامند . تمام این اتفاقات به تنهایی مسئله ی حجاب را پر اهمیت نشان می دهد ، هم برای حکومت و هم برای مردم و پرداختن به آن را ضروری می کند
با این همه ، تدابیری که خرج حجاب کردن بر سر زنان شده است جواب نداده و برای اینکه کمی اوضاع را به نفع خود تمام کنند آماری را ارائه می دهند که کسی در وارونه بودن اعداد و ارقامش شکی ندارد . حتی اگر این آمار درست هم باشند چه لزومی دارد که نیروی انتظامی همه ی نیرویش رابسیج کند، برای مقابله با عده ای کوچک)یک میلیون نفرفقط درتهران)!!!!! که بخشی از آنان را هم افرادی که دچار اختلالات جنسی و روانی هستند تشکیل میدهند . قاعدتا این افراد باید تا به حال تابع اکثریت می شدند
حجاب درواقع وسیله ایست برای حذف زنان در اجتماع و برای اینکه در مبارزه با خیل عظیم معترضین درجامعه ، از دانشجویان و کارگران و معلمان و ... بتوانند حداقل خود را از رویارویی با نیمی از جامعه رها کنند . در واقع نیمی ازجامعه را با مسئله ی حجاب ساکت کنند

ادامه دارد

Thursday, April 05, 2007

دفاع از کودکان در برابر حجاب

ممنوعيت نقاب در مدارس انگليس کافي نيست
دفاع از کودکان در برابر حجاب


نوشته مريم نمازي
ترجمه سهیلا شریفی


بدنبال حکم دادگاه عالي انگلستان در دفاع از اقدام يکي از مدارس انگليس مبني بر ممنوع کردن پوشيدن نقاب براي دختران مدرسه اي آقاي آلن جانسون، مدير آمورش و پرورش انگلستان اين هفته اعلام کرد که مديران مدرسه مجاز هستند پوشيدن نقاب را براي دختران مدرسه اي ممنوع کنند. استدلال او و ديگران اين است که نقاب مانع ايجاد ارتباط در کلاس و مدرسه با ديگران، مانع يادگيري و باعث پيش آمدن احتمالات خطر است. همه اينها درست اما اينها همه فرعي و عوارض جانبي حجاب هستند، او و ديگران بر نکته اصلي انگشت نگذاشته اند
حجاب کودکان در هر شکل و شمايلي موجب آزار روحي دختران جوان است، آنها را به افراد فرودست تبديل مي کند، انها را در يک زندان متحرک نگه مي دارد و به آنها ياد مي دهد که تمام زندگيشان بخاطر جنسيتشان فرودست خواهند بود. آلن جانسون و دادگاه عالي بايد احکامي ارائه مي دادند که اين دختران و همه دختران محجبه را در مقابل اعتقادات والدينشان تا رسيدن به سني که بتوانند براي خودشان تصميم بگيرند، محافظت کند
فقط بخاطر اينکه پدر و مادر به چيزي اعتقاد دارند دليل نمي شود که اجازه داشته باشند به کودکانشان آسيب برسانند، اعتقاداتشان را به آنها تلقين کنند و يا چيزي را به آنها تحميل کنند. ما از دوره اي که کودکان املاک پدر و مادرشان محسوب مي شدند و پدر و مادرها مي توانستند هر کاري با آنها بکنند، راه درازي را پيموده ايم. امروز ديگر در انگلستان حداقل پدر و مادر اجازه ندارند بخاطر اينکه طبق دينشان تزريق خون ممنوع است کودکشان را از دريافت معالجات پزشکي محروم کنند، يا پدر و مادرها حق ندارند کودکانشان را گرسنگي بدهند و يا آنها را بزنند و يا مراسم دفع ارواح روي آنها پياده کنند و يا دخترانشان را ختنه کنند و يا در نه سالگي آنها را شوهر بدهند به اين بهانه که مذهبشان چنين حکم مي کند. با وجود اين اشکال ماهرانه تر اما به همان اندازه مضر آزار روحي کودکان، يعني حجاب همچنان مجاز است و در بهترين حالت بخاطر مذهب و فرهنگ نسبت به آن اغماض مي شود

با وجوديکه حجاب کودک مضر و کودک ازاري است، اما رهنمودهاي تازه همچنان انتخابي هستند و بنا به تصميم مديران مدرسه در بعضي از مدارس ممنوع مي شوند و در بعضي از مدارس ديگر ممنوع نيستند. مانند پرونده شبينه بيگم که پدرش بخاطر اينکه او مجاز باشد با چادرسر کلاس حاضر شود پرونده او را تا دادگاه عالي برد و نتيجه تصميمات دادگاه اين شد که او مدرسه قبلي اش را که به او اجازه نمي داد با چادر سر کلاس برود ترک کرده و در يک مدرسه ديگر که پوشيدن چادر در آن بلا مانع است ثبت نام کرده است. يعني در واقع کودک در دستان مسئولين مدارس و اولياي بچه ها رها مي شود که بر حسب اينکه چه ديدگاهي دارند و چه اندازه تحت تاثير امامان و رهبران مذهبي محل هستند براي سرنوشت آنها تصميم بگيرند. و اين نشان مي دهد که دولت تا چه اندازه مايل است بخاطر راضي کردن گروههاي مذهبي حقوق کودک را پايمال نمايد

حقيقت اما اين است که در حالي که امامان و اولياي کودکان و "رهبران" خودگمارده اقشار مختلف تلاش مي کنند دختران را از همان سنين کودکي آموزش دهند که از مردان فروترند و بايد جدا نگه داشته شوند و براي نقش خود يعني بردگي جنسي آماده شوند، در جامعه اي مانند انگليس دولت و سيستم آموزش و پرورش موظفند که دخالت کنند و از حقوق کودکان صرف نظر از( و حتي در تقابل با ) اينکه پدر و مادرشان چه کساني هستند و کجا بدنيا آمده اند، دفاع کنند

حجاب يک مسئله کاملا روشن و مشخص است. دولت موظف است که اطمينان حاصل کند که چيزي کودک را از ديگران جدا نمي کند و مانع تحرک و شادابي او نمي شود و او را از دسترسي به و استفاده از امکانات جامعه باز نمي دارد. کودکان حق دارند کودکي کنند و از ان لذت ببرند، استفاده از امکاناتي مانند استخر و زمين بازي و دخيل بودن آنها در فعاليتهاي کودکانه از حقوق اوليه آنهاست

در حاليکه وانمود مي شود حجاب چيزي است که دختر "انتخاب" مي کند، اما چنين چيزي معني ندارد. کودک معمولا کاري را انجام مي دهد که پدر و مادرش از او مي خواهند انجام دهد حتي اگر اينکار به ضررش باشد. کودکان مانند بزرگترها گزينه هاي مختلف ندارند که بتوانند انتخاب کنند. حتي اگر کودکاني باشند که بگويند خودشان انتخاب کرده اند که حجاب بپوشند، هنوز حجاب بايد براي کودکان ممنوع شود. همانطور که حتي اگر کودکي انتخاب کند که با پدر و مادري که او را آزار و اذيت جنسي يا روحي مي کنند بماند، دولت هنوز دخالت مي کند و کودک را تحت سرپرستي مي گيرد. حتي اگر در مواردي کودک انتخاب کند که مدرسه نرود و براي کمک به پدر و مادرش کار کند، دولت در اينموارد دخالت مي کند و اجازه نمي دهد. در مورد حجاب هم دقيقا بايد همينطور باشد

تا زماني که حق کودک بر حق پدر و مادر براي تحميل اعتقاداتشان بر او تقدم نداشته باشد، جامعه همچنان در حق شمار زيادي از دختران اجحاف مي کند و آنها را به يک زندگي تحت آپارتايد جنسي محکوم مي کند