Tuesday, August 28, 2007

حزب ما و آزادی زن

حزب ما و آزادی زن
شادی آبان - اصفهان
قطعنامه درباره ی جنبش آزادی زن اخیرا در دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران تصویب شد و حتما تا الان همه از آن اطلاع دارند
قطعنامه به معرفی ریشه های ستم به زن پرداخته و سپس جریاناتی که در جنبش زنان در ایران فعالیت می کنند و موضعشان و نقشی که در هر چه رادیکال شدن این جنبش ایفا می کنند و یا باالعکس موانعی که این جنبش باید آنها را برای رسیدن به رهایی و آزادی نهایی کنار بزند ، می پردازد
اهمیت این قطعنامه به نظرم در اینجاست که نقش حزب را در بخش رادیکال و آزادیخواه جنبش زنان به درستی نشان می دهد .جایگاه موضع گیری های حزب و فراخوان ها و اطلاعیه هایی که به خصوص در این 1 سال جامعه را به آنها فراخوانده است ، نسبت به دیگر جریانات اپوزیسیون از جمله دوم خرداد یا سلطنت طلب و ملی اسلامی و ... را نشان می دهد
جریان دوم خرداد که با نام فمنیسم اسلامی قصد داشت رهبری این جنبش را به دست بگیرد بالعکس مورد تمسخر هم قرار گرفت ، موضعش که نه در مقابل اسلام است و نه مشکلی با ستم بر زن در جهان سرمایه دارد بلکه در کنارشان ، برای رام کردن جنبش زنان و به عقب زدن و مهار کردن رادیکالیزم آن تلاش کرده است
جریانات راست پرو غرب و ملی اسلامی ها ، جریاناتی مردسالار و پایبند به مذهب که نه تنها مشکلی با وضع زنان در جامعه ندارند که آنها را تأیید هم می کنند و جایگاهی در جنبش اعتراضی زنان ندارند
امثال شیرین عبادی ، مهرانگیز کار و ... که بورژوازی در حاکمیت و بیرون حاکمیت سعی در معرفیشان به عنوان چهره های انساندوست و مدافعان واقعی حقوق زنان می کند و مدال هایی به گردنشان آویزان می کند تا شاید به این شکل بتواند سطح خواسته های زنان در ایران را پایین نشان بدهد . تمام این جریانات از اتفاقی که در ایران می افتد عقب هستند و تغییراتی که برایش تلاش می کنند در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی و دین اسلام با هر روایتی که مد نظرشان است و با این تصویر از جامعه که مردم ایران مذهبی هستند و ... می خواهند از طریق آیه و حدیث و روایت - که البته خودشان در درجه ی اول اینها را ضد زن و انسان نمی بینند – اسلام خوب و تغییرپذیر را جایگزین اسلام بد کنند
اعتراض به حجاب ، آپارتاید جنسی ، سنگسار و اعدام که جزء خواسته های اصلی زنان در این چند سال بوده است جایی در این جریانات نداشته است و اگر امروز اسمی از این خواسته ها برده می شود به دلیل حضور حزب کمونیست کارگری ایران و فریادی است که امروز جنبش رادیکال زنان در اعتراضاتش سر میدهد . ح.ک.ک نماینده ی این فریاد و اعتراض زنان در داخل و خارج کشور است . هیچ جریان دیگری واقعیت این اعتراضات و خواسته ها را نمی تواند بازگو کند و مجبور است مدام وجودش را انکار کند . 8مارسی که حزب ما آن را تبلیغ میکرد و در برابر روزهایی مثل روز مادر اسلامی یا مادر ایران زمین و ... گذاشت، نمادی از جنبش پیشرو زنان در جهان می دانست از طرف بسیاری از جریاناتی نام برده در داخل پذیرفته شده نبود و آن را جدای از جنبش زنان در ایران می دیدند ، امروز در جریان 8 مارس 85 بسیاری از تشکلها بودند که به خاطر دریافت مجوز برای برگزاری این مراسم به خود می بالیدند و افتخاری در سابقه ی کاریشان محسوب می شد . نقشی که حزب ما در جلو رفتن و خط دادن این جنبش دارد امروز از طرف هیچ کدام قابل انکار نیست و به آن اعتراف می کنند و هشدار می دهند که ایده های چپ به شدت در جنبش زنان نفوذ کرده است
فقط همین یک نمونه ی 8 مارس یا حجاب برگیران ، بی ربط بودن این جریانات را به این جنبش و مطالبات زنان در جامعه ی ایران نشان می دهد
وظیفه ای که امروز فعالین پیشرو زنان چه داخل و خارج باید ایفا کنند کنار زدن جریاناتی است که زنان را به خانه نشینی یا به کنار آمدن با حکومت و گامهای آهسته برداشتن و اصلاحات فرا میخوانند و نیازی که این جنبش دارد همانطور که در قطعنامه آمده سازماندهی و رهبری چپ و رادیکال و کمونیستی آن است
زنده باد آزادی زن

Tuesday, August 21, 2007

شادی آبان - اصفهان

کی از کی میترسد؟
شادی آبان - اصفهان

طی یک هفته ی اخیر نیروهای انتظامی به دنبال اجرای طرح مبارزه با بدحجابی به تعدادی از آموزشگاه های دخترانه هجوم برده اند و از مربی گرفته تا هنرجو، به همه ی کسانی که در آموزشگاه به اصطلاح بد حجاب هستند تذکر داده اند . در همین آموزشگاه ها، مربیان چندین بار به دخالت مامورین در مورد نحوه ی پوشش خود اعتراض کرده اند
همینطور در ابتدای خیابانهای پررفت و آمد در اصفهان (خیابان نظر و چهار راه حکیم نظامی) باجه های جدید نیروی انتظامی را برپا کرده اند و هر از چند گاه خواهران و برادران بسیجی در چادرهایی جداگانه در ابتدای خیابان مستقر می شوند به مردم تذکر می دهند . از ابتدای مرداد تا به حال کمتر میبینیم که بسیجیان در تعداد 3 یا 4 نفره به خیابان بیایند و تذکر بدهند و معمولا در تعداد بالای 7- 8 نفر خواهر و برادر بسیجی هستند و بعد از 3 -4 ساعت آن محل را ترک می کنند
در کنار این اتفاقات به آزار و تهدید مداوم دانشجویان دانشگاه اصفهان ادامه داده و در چند هفته ی اخیر به بهانه های مختلف از جمله اقدام علیه امنیت ملی به دادگاه احضارشان کرده اند
ترس بزرگی در دل حکومت اسلامی از همبستگی مردم و از بی حجابی روز افزون در جامعه وجود دارد که غیر قابل انکار است . جنبش های کارگری و دانشجویی که هر بار متشکل تر از قبل ظاهر می شود، ترس را بر اندام جمهوری اسلامی می اندازد . رژیم اسلامی از کوچکترین نشانه های آزادی خواهی در جامعه ، از دختر و پسری که در خیابان دست هم را گرفته اند ، از رنگ کفش و لباس، کوتاهی لباسها ، آرایش و مدل مو و ... می ترسد و آن را نشانه ی براندازی خود می داند و به طرق مختلف با پخش گزارش های جعلی در تلویزیون برنامه ریزی برای طرح های جدید سرکوب را توجیه می کند

Friday, August 10, 2007

قطعنامه در باره جنبش آزادی زن در ایران

قطعنامه در باره جنبش آزادی زن در ایران
مصوب دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران/ به اتفاق آراء

۱- عامل بقا و بازتولید فرودستی زن در دنیای امروز نظام سرمایه داری است. ستمکشی زن دارای ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی، و فرهنگی است و در همه جوامع موجود به درجات مختلف در این ابعاد قابل مشاهده است. جنبش علیه تبعیض جنسی نیز جهانی است
۲- در دوران پسا جنگ سرد افسارگسیختگی سرمایه داری بازار آزاد، سلطه نئوکنسرواتیسم، و عواقب سیاسی و اجتماعی نظم نوین جهانی نظیر بجلو رانده شدن مذهب و قومیت در جامعه و سیاست، و رونق یافتن مکاتب ارتجاعی نظیر نسبیت فرهنگی و نفی ارزشهای جهانشمول انسانی، به تنزل موقعیت و حقوق زنان در جامعه منجر شده است. در چنین شرایطی مبارزه علیه ستم برزنان، مانند مبارزه علیه هر نوع تبعیض و نابرابری، اساسا میتواند از یک موضع چپ و تحت پرچم نقد و اعتراض سوسیالیستی به کل وضع موجود به پیش برود، وضعیت زنان را بهبود ببخشد و در نهایت آزادی زن را متحقق کند. در شرایط امروز دنیا جنبش چپ و کمونیسم کارگری نیروی محرک و پیشبرنده جنبش علیه تبعیض جنسی است
۳- جمهوری اسلامی نمونه بارز توحش و عقب ماندگی بورژوازی عصر نظم نوین سرمایه داری در برخورد به مساله زن است. در ایران ستم بر زنان به افراطی ترین و صریح ترین اشکال اعمال میشود. فرودستی و تحقیر زن، تحمیل شدیدترین تبعیضات حقوقی واقتصادی و اجتماعی به زنان و آپارتاید جنسی یک رکن ایدئولوژیک و هویتی جمهوری اسلامی و جزئی از فرهنگ رسمی و قوانین دولتی در ایران است. جمهوری اسلامی یک حکومت آپارتاید جنسی است که فرودستی زن، تحقیر زن و تبعیض نسبت به زنان را بمراتب تشدید کرده، به آن ابعاد وسیع و بیسابقه ای داده و در قوانین و سیستم حقوقی خود رسمیت بخشیده است
۴- در افکار عمومی و فرهنگ جامعه، دردرک مردم از نقش و جایگاه زن و بویژه تلقی و انتظار زنان از موقعیت خود در جامعه، و در روابط خانوادگی و اجتماعی مردم با یکدیگر، حرمت و جایگاه زن بسیار بالاتر از موقعیت قانونی و رسمی زن است که حکومت اسلامی به جامعه تحمیل کرده است. این تقابل در یک مقیاس وسیع اجتماعی یکی از عوامل مهم رشد و گسترش جنبش علیه تبعیض جنسی در ایران است
۵- در ایران مساله زن قبل از هر چیز یک مساله صریحا و بلاواسطه سیاسی است و مستقیما به بود و نبود جمهوری اسلامی مربوط میشود. ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ستمکشی زن در ایران بوسیله حکومت وسعت یافته و تشدید شده است
هر درجه پیشروی جنبش آزادی زن جمهوری اسلامی را بعنوان یک حکومت و نظام تضعیف میکند و بر عکس هر اندازه تقویت سلطه جمهوری اسلامی اعمال فشار و تبعیض نسبت به زنان را تشدید میکند. این واقعیت بیش از هر چیز در مساله حجاب و "بدحجابی" زنان، که در واقع به یک بارومتر سیاسی و معیار سنجش درجه ضعف و قدرت رژیم تبدیل شده، قابل مشاهده است
۶- مبارزه برای آزادی زن در ایران از مبارزه برای جدائی مذهب از دولت و سیستم آموزشی، و مذهب زدائی از کل جامعه و زندگی اجتماعی مردم جدائی ناپذیر است. جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت مبتنی بر مذهب و ایدئولوژی و قوانین مذهبی مانع اصلی رهائی زن و هرگونه بهبود در موقعیت زنان در ایران است
۷- جنبش علیه ستم جنسی در ایران از همان بدو بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ابعاد گسترده ای شکل گرفته و به پیش رفته است. زمینه و پایه عینی این جنبش اعتراض علیه تحقیر و فرودستی و بیحقوقی مفرطی است که جمهوری اسلامی به زنان تحمیل کرده است
جنبش علیه تبعیض جنسی در طول ۲۸ سال گذشته در اشکال مختلفی علیه ستم و سرکوب سازمایافته بر علیه زنان در دانشگاه و مدرسه، در کارخانه و اداره، در خیابان و خانواده جریان داشته است. اعتراض هر روزه و دائمی علیه حجاب اسلامی٬ پس زدن سیاست جدا سازی زنان و مردان٬ زیر پاگذاشتن قوانین تبعیض آمیز بر علیه زنان٬ مقابله عملی با تلاش جمهوری اسلامی برای خانه نشین کردن زنان، و همچنین حضور فعال زنان در عرصه تحصیل و آموزش٬ مخالفت با آموزش خرافات مذهبی که موقعیت فرودست زن را تقدیس می کند٬ تلاش برای کسب حقوق برابر در امور مربوط به خانواده٬ ازدواج٬ طلاق و سرپرستی اطفال و همچنین مخالفت با اخلاقیات و سنتهای مرد سالارانه جلوه های مهمی از این مبارزه دائمی بوده است
۸- مبارزه علیه حجاب، علیه آپارتاید جنسی، علیه قوانین اسلامی و سیستم حقوقی ضد زن، مبارزه برای جدائی مذهب از دولت و قوانین و آموزش و پرورش، و مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت ضد زن، مهمترین عرصه های جنبش آزادی زن در ایران است. موقعیت و نقش جنبشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی در قبال مساله زن اساسا بر مبنای مواضع و برخوردشان به این مسائل و بویژه موضع آنها در مقابل جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت ضد زن و اصلی ترین مانع بر سر آزادی زنان تعیین میشود
۹ - کل نیروهای اپوزیسیون راست، اعم از سلطنت طلبان و نیروهای ملی اسلامی مانعی بر سر راه برابری زن و مرد و آزادی واقعی زنان محسوب میشوند. جريانات سلطنت طلب و كل طيف ناسيونالیستهاي پروغرب تلاش دارند تا بی حقوقی مفرطی که جمهوری اسلامی به زنان تحمیل کرده است را دلیلی بر مطلوبیت وضعیت گذشته قلمداد کنند و جنبش علیه تبعیض جنسی را به زائده حركت راست و رو به عقب ناسیونالیسم عظمت طب ایرانی تبديل نمایند. اما رادیکالیسم جنبش آزادی زن در مبارزه با مذهب و حکومت مذهبی و آزادی خواهی و برابری طلبی ماکسیمالیستی اش مانع از آن شده است که ناسیونالیسم پروغرب نفوذ جدی در این جنبش داشته باشد. ناسیونالیسم پروغرب هیچ زمان، نه در قدرت و نه در اپوزیسیون، خواهان آزادی و برابری زن و مرد نبوده است. ناسیونالیسم از آنجا که خود به فرهنگ مردسالارانه و سنتی مبتنی است و از آنجا که نهایتا خواهان حفظ مذهب رسمی و نقش بنیادی مذهب در جامعه است، عملا در مقابل رادیکالیسم جنبش آزادی زنان قرار گرفته و بدرجات زیادی در این جنبش منزوی است
۱۰- جريانات مختلف اپوزیسیون ملی اسلامی نظير دوخردای ها با علم كردن "فمينيسم اسلامي" و خواست یک جمهوری اسلامی اصلاح و تلطیف شده تلاش دارند جنبش علیه ستم جنسی را به حرکتی قانونگرایانه در چارچوب جمهوری اسلامی محدود كنند. این جریانات تحت لوای قانون گرایی و فمینیسم میکوشند تا اعتراض و مبارزه جنبش آزادی زن علیه جمهوری اسلامی و حجاب و آپارتاید جنسی اش را مهار کنند و به بیراهه ببرند. نیروهای ملی - مذهبی بخاطر خصلت عینی ضد مذهبی و ضد جمهوری اسلامی جنبش آزادی زن در این جنبش پایگاه مادی ندارند و روز بروز بیشتر منزوی میشوند
۱۱- هم گرايش راست پروغربی و طرفدار سلطنت و هم جنبش ملي اسلامی به دليل پايبندی عميق و ماهوی خود به مذهب و سنتهای مردسالارانه و وحشت خود از تحولات ريشه ای در جامعه، نه فقط بهيچ وجه قادر به پاسخگويی به مساله زنان در ايران نيستند بلكه از نظام و سيستمهاي اجتماعی و سياسی ای دفاع ميكنند كه ستمگری عليه زنان جزء ذاتی آنهاست. آنچه آنها را در اين زمينه از هم متمايز ميكند درجه و اشكال ستمگری و تبعيض عليه زنان است. اين جريانات با جنبش آزادی زن و خواستهای آزادی طلبانه زنان بی ربطند
۱۲- بطور عینی و واقعی، نیروئی که مبارزه برای آزادی زن در ایران را نمایندگی میکند و آنرا به جلوسوق میدهد چپ و کمونیسم کارگری است. جنبش کمونیسم کارگری و آزادیخواهی چپ و سوسیالیستی در ایران از همان تظاهرات علیه حجاب در اسفند ۵۷ بعنوان پرچمدار و مدافع بی تخفیف مبارزه علیه حجاب، علیه حکومت مذهبی، و برای برابری بی قید و شرط زن و مرد در ایران ظاهر شده است. خواست ها و شعار های رادیکالی که اکنون در جنبش رهایی زن در ایران جا باز میکند، از "لغو آپارتاید جنسی" تا "لغو حجاب" تا برابری بی قید و شرط زن و مرد در تمامی عرصه های سیاسی و اقتصادی و خانواده تا شعار "آزادی زن، آزادی جامعه است" همه و همه با مطالبات و برنامه و مبارزه کمونیسم کارگری و حزبش و مجموعه تلاش های سوسیالیستی بویژه در دو دهه گذشته در ایران گره خورده است. تثبیت ۸ مارس در مقابل آلترناتیوهای اسلامی و سلطنتی تحت نام روز زن و دست بالا داشتن شعارهای چپ و رادیکال در جنبش رهایی زن و خصلت آزادیخواهی بی تخفیف آن تماما انعکاس حضور قدرتمند چپ و آزادیخواهی سوسیالیستی در ایران است. از سوی دیگر وجود یک جنبش رادیکال و چپ آزادی زن خود وجهی از قدرت و پایه اجتماعی چپ در ایران است
۱۳- جنبش رهایی زن در ایران بخش رادیکال، پرتحرک و پیشتاز حرکتی جهانی در مقابله با ارتجاع قومی و مذهبی و به شدت زن ستیز در دوره عروج نئوکنسرواتیسم و اسلام سیاسی و عقبگردهای سرمایه داری معاصر است. آزادی زن در ایران تاثیرات مستقیمی بر جنبش رهایی زن در همه کشورها و جوامع اسلام زده، و حتی جوامع غربی که به یمن سیاست های سازشکارانه دولت ها با اسلام سیاسی به انواع مماشت در قبال حجاب، قتل های ناموسی و قوانین ضد زن اسلامی تن داده اند، خواهد داشت. در عین حال حمایت مردم آزادیخواه و برابری طلب و سکولار جهان از مبارزه و خواست های جنبش علیه تبعیض جنسی در ایران نقش موثری در پیشروی این جنبش ایفا میکند
۱۴- رهایی زنان در قدم اول در گرو این است که جنبش آزادی زن حول خواست های همه جانبه و رادیکال خود در ابعاد وسیع و توده ای متشکل شود. باید موانع و نیروهای بازدارنده ای نظیر جریانات ملی-اسلامی نقد و افشاء شوند و خنثی گردند. چپ و رادیکالیسم نه فقط در شعارها و افق، بلکه باید در عرصه عمل و سازماندهی توده ای در ابعاد وسیع و علنی رهبری جنبش آزادی زن را به دست گیرد. به میدان آمدن هرچه بیشتر و وسیعتر فعالین کمونیست و رادیکال در نقش رهبران جنبش آزادی زن اکنون ضرورتی بیش از پیش یافته است. نمایندگی کردن جنبش آزادی زن در صحنه سیاست ایران در ابعاد وسیع و همینطور در صحنه بین المللی اکنون بیش از پیش به فعالیت چپ و مشخصا حزب کمونیست کارگری گره خورده است
حزب همه فعالین ونیروهائی که خواهان حل واقعی و ریشه ای مساله زن، تحقق برابری و آزادی کامل و همه جانبه زنان و هر نوع بهبودی در موقعیت زن هستند را به اتحاد و مبارزه حول پرچم، شعارها و سیاست حزب کمونیست کارگری و تامین یک رهبری چپ و رادیکال در جنبش علیه ستمکشی زن فرامیخواند

دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران
۱۶مرداد ۱۳۸۶، ۷ اوت ۲۰۰۷